دلنوشته خردادی(رمضانی):خاطره بیستم رمضان مورخه 1398/3/5

ساخت وبلاگ

بنام خدایی که هست

بیستمین روزماه رمضان راباخاطره بیستم رمضان شروع میکنیم:چندی پیش که به سراغ یتیم های تحت مراقبت یک موءسسه خیریه رفته بودم پسریچه هارودورهم جمع کرده بودم ،ضمن معرفی خودم از10 پسریتیم خواستم که تک تک خودشونومعرفی کننوجوائزخودرایک نفریک نفردریافت نمایند،پسربچه هاخودشونومعرفی کردندوهدایای خودراگرفتند،همانجاازبچه خاخواستم یک نفرخاطره ای تعریف کنه وسپس جائزه ویژه رابگیرد،پسربچه ای که یازده سال داشت ودست خودرابالابرده ومن ازاوخواستم حاطره اش راتعریف کند،پسربچه اسمش فرهادبود،خاطره اش راآغازنمود:بنظر میرسه من خاطره گوی امروزهستم،شماهمه منومیشناسید،چون یازده سال است دراین یتیم خانه بسرمیبرم ونه پدری ونه مادری بخوددیده ام،قامیلی هم ندارم،تک وتنهاباشماروزهاوشب هارومیگذرانم،نمیدانم عمرم کوتاه یابلنداست:ولی دوست دارم بمانم وتجربه هاوخاطراتم رابه جامعه اجتماعی منتقل نمایم،دوسال پیش که 9 ساله بودم وشام خوردم همچنان گرسنه بودم،اماروی آنرانداشتم تابه سرآشپزیامدیررستوران مراجعه کنم وتقاضای غذای دیگری کنم،دراین هنگام بودکه آقای رضایی مدیرموءسسه باظرف غذابه شانه من زدوسلام کرد،من خجالت زده سلام ایشان گفتم سلام ،ایشان ظرف غذارابمن داده وگفتندمن روزه هستم امروز،میشه غذای سهم منولطفآشمامیل کنیدکه اصراف نشود،من متعجب گفتم چشم وسرمیزنشستم،ایشان رفتندومن غذاراتمام وکمال میل کرده وشکرگزاری خداراکردم،برای تشکرسمت دفترآقای رضایی رفتم ودرنزده وارداطاق ایشان شدم وچون پشت به درنشسته بودن منوندیده به غذاخوردنش مشغول بود،البته غذای ایشان مقداری نان خشک وآب بود،سلام کردم وایشان باروی بازجواب مرادادند،گفتم شمادروغگونیستیدچراگفتیدروزه هستم؟گفتند:روزه بودم چون ضعف کرده بودم وروزه ام هم مستحبی بودروزه ام راخوردم،سئوال کردم چراسهم غذاتونودادیدبمن،گفت:دیشب درعالم خواب دیدم که ساعت 12:30 غذایم رابایدبدهم به فرهاد،منهم ساعت ذکرشده غذارابه شمادادم،حال ناراحتی؟گفتم تشکرازشمادارم وخداراشکرکه دستورسیرشدن مرابشماواگذارنموده،آنروز تاشب که بخوابم درگیربودم،خوابیدم ودرعالم خواب مردی سبزقباباصورتی نورانی دیدم که بمن گفت مایادشماهستیم وخواهیم بود،اگرچه پدرومادرتان نیستندماهستیم،ومن ازخواب پریدم سالن خوابگاه بوی عطروگلاب میداد،دیگرنه فکرآنروزرامیکردم ونه گرسنه ماندم وهمیشه سیرشده ازسرمیزغذابلندمیشوم،یاعلی ع . م م مخبری ساعت 3:37 صبح مورخه 1398/3/5.

دلنوشته رهایی مورخه 1397/12/15...
ما را در سایت دلنوشته رهایی مورخه 1397/12/15 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mohamadmehdimokhberi بازدید : 134 تاريخ : شنبه 11 خرداد 1398 ساعت: 0:16